به گزارش مشرق، بررسی تحولات پرشتاب منطقه در مثلث راهبردی «عراق»، «سوریه»، «یمن» از شکست سنگین جبهه تروریستها و تروریستپرورها حکایت دارد. در این میان، تحولات لبنان و سیاستهای ولیعهد عربستان در زهرچشم گرفتن از مخالفان به بهانه مبارزه با فساد، بخش دیگری از این پازل است که باید آنها را در کنار هم ارزیابی کرد.
فروریختن آخرین سنگر داعش در عراق و آزادسازی شهرک «القائم»، آزادی کامل دیرالزور و ناکام ماندن تروریستهای تکفیری برای اخلال در عملیات پاکسازی «البوکمال» واقع در مرز عراق و همچنین، شلیک موفقیتآمیز موشک بالستیک انصار الله یمن به ریاض، رویدادهایی مهمی هستند که در نگاه نخست شاید در ادامه تحولات گذشته به نظر آیند، اما واقع امر آن است که این رویدادها، تحولات مهمی را رقم زدهاند. پیروزیهای ذکرشده از این منظر حائز اهمیت هستند که بهمنزله «گامهای پایانی» برای یکسره کردن کار داعش و بهطورکلی، تروریسم در منطقه محسوب شده و مهر «باطل شد» را بر پیکره ارتجاع، صهیونیسم و غرب حک میکند.
در این میان، عاملی که بیش از هر چیز، نمک بر زخم طراحان توطئههای غرب آسیا میپاشد این است که انقلاب اسلامی، با قدرت تمام توانست مواضعی که شش سال قبل و پس از سر برآوردن شجره خبیثه داعش و تکفیریها در خصوص پیروزی بر آنها اعلام کرده بود را به کرسی نشانده و شرایط خود را در دوران پسا داعش در منطقه محقق سازد. همین امر سبب شده مجموعهای از اقدامات محکوم به شکست، از رجزخوانی عربستان، عربدهکشی آمریکا و تشکیل ائتلاف بهاصطلاح ضد ایرانی به مرحله اجرا درآیند تا مثلاً از قبضه شدن منطقه به دست جمهوری اسلامی، ممانعت به عملآورند.
جبهه عبری، عربی، غربی نمیتواند بپذیرد که همه تهدیدات چند سال گذشته که ازنظر آنها صد در صد، باعث به محاق رفتن تاکتیکهای منطقهای ایران میشد، اکنون به شکل غیرقابلباوری به رشد تصاعدی مؤلفههای قدرت ایران و جهش توانمندی کشورمان منتهی شده است. لذا تعجبی ندارد کشورهای حقیری که بهسختی میتوان آنها را بر روی نقشه پیدا کرد، در سایه برخورداری از تفقد عربستان و آمریکا، برای ابرقدرتی مانند ایران خطونشان بکشند و خود را هماورد ایران اسلامی بپندارند.
شرایط فعلی، بیشباهت به مسابقه فوتبال در شرایطی که یکی از دو تیم قبل از شروع بازی، ادعای پیروزی و شکست دادن سنگین حریف را داده بود، نیست ولی زمانی که چندین گل غافلگیرکننده دریافت و مهارت بینظیر تیم مقابل را مشاهده میکند، تاکتیک تهاجمی را رها کرده و به لاک تدافعی فرو میرود. در این حالت، بازیکنان تیم بازنده، برای دور کردن بازیکنان حریف، هر خطایی را مرتکب شده و تقلا میکنند که با هر روشی شده، خطر را از محدوده دروازه دور کنند، هرچند که یقین دارند، بازهم گل خواهند خورد. اکنون عربستان، آمریکا، رژیم صهیونیستی نیز با این مصداق، از هر چه در توان دارند، استفاده میکنند تا ایران اسلامی را از محدوده خطر و زدن ضربه نهایی دور کنند و به این منظور، دست به هر خطا و اشتباهی میزنند.
نکته خوشمزه ماجرا اینجاست که نمیدانند استراتژیستهای انقلابی ایران، بامهارت و تیزبینی از همین دستپاچگی هم حداکثر استفاده را میبرند و هر حرکت اشتباه آنان را به نفع خود تمام میکنند. بهعنوان نمونه، آمریکا از هر چه در توان دارد، برای تقویت داعش و پدرجدش، عربستان استفاده کرده و سلاحهای راهبردی را در اختیار آنها قرار میدهد، غافل از آنکه سعودیها و تروریستها، دیگر توان و ظرفیت استفاده از این تسلیحات پیشرفته را ازدستدادهاند.
بسیاری از انبارهای مهمات غربی و آمریکایی در عراق و سوریه که در اختیار داعش بود، به تصرف نیروهای این دو کشور درآمده و بر همین قاعده، تسلیحات پیشرفته آمریکایی در زرادخانههای سعودی نیز از خطر تهدید و نابودی سران متوهم سعودی نخواهد کاست. بهعنوان نمونه، بااینکه عربستان ادعا میکند با سامانه پدافند اهدایی صهیونیستها و غربیها موفق شده موشک بالستیک انصارالله را در هوا منهدم کند، ولی یمنیها میگویند این موشک به هدف موردنظر اصابت کرده و خسارات قابلتوجهی را به بار آورده است. ضمن اینکه، با قیاس شکست سعودیها در یمن، نتیجه هر نوع خطای کودکانه عربستان علیه ایران، کاملاً مشخص و کاربری انبارهای تسلیحات آمریکایی از هماکنون معلوم است!
از سوی دیگر، گل به خودیای که «محمدبنسلمان»، ولیعهد و پادشاه آینده عربستان در تضعیف وهابیت و رواج اسلام آمریکایی در مواجهه با انقلاب اسلامی زده است، باعث میشود که هستههای وهابیت ضد ایرانی به حاشیه رفته و این کشور را آسیبپذیرتر از گذشته کند. از طرفی، مقدمهای که ولیعهد ماجراجوی عربستانی برای جلوس بر تخت سلطنت تدارک دیده، بهجای آنکه ارکان حکومت آتی وی را محکم کند، باعث دشمنتراشی و سست شدن تاج و تختش خواهد شد.
شاهکار دیگر عربستان، بازی آشکار این کشور برای حذف مهره خود در لبنان است تا به اصطلاح مقدمات آشوب و تحریک احساسات علیه مقاومت که ضرباتی کاری به داعشیها وارد کرده را فراهم آورد ولی استعفای «سعد حریری» در حالی است که ناظران سیاسی، کنارهگیری نخستوزیر لبنان در خاک یک کشور دیگر را برخلاف قواعد دیپلماتیک و مایه آبروریزی میدانند که شخصیتی در چنین جایگاهی از قدرت، برای ماندن یا رفتن از کشور دیگری دستور بگیرد. این اتفاق، بیش از آنکه به ضرر ایران باشد – که نیست – اثباتگر مواضع درست حزبالله لبنان مبنی بر دخالت مستقیم عربستان در امور سیاسی این کشور و در نتیجه، موجب کاهش قابلتوجه تأثیرگذاری سعودیها بر جریانات سیاسی این کشور خواهد شد.
شتابزدگی صهیونیستها برای جلوگیری از وارد آمدن ضربه نهایی بر پیکره تروریستهای مواجببگیر آنها از سوی جبهه مقاومت به رهبری ایران اسلامی نیز قابلتوجه است. طرح تجزیه عراق با اعلام استقلال کذایی اقلیم کردستان که با حمایت تلآویو صورت گرفت، نهتنها با ناکامی روبهرو و در نتیجه، تهدید تجزیهطلبی فرقه بارزانی که چندین دهه برای آن برنامه داشتند را خنثی کرد، بلکه به تحکیم و ترمیم روابط آسیبدیده میان تهران- آنکارا و افزایش همکاریهای امنیتی – نظامی ایران و عراق منجر شد. افزون بر این، سران رژیم کودککش صهیونیستی، چند گام عقبتر رفته و بهجای تعقیب راهبرد «نبرد فرسایشی» با مقاومت از طریق تحریک تکفیریها، عاجزانه به دنبال دور کردن ایران اسلامی از مرزهای خود در سوریه هستند.
بهاینترتیب، باید گفت جبههای که برای شکست دادن ایران و محور مقاومت تشکیلشده، نه ابزار و اهرمی برای پس گرفتن مواضع ازدسترفته خود در عرصه میدانی و سیاسی دارد و نه میتواند به امتیازدهی ناخواسته به محور موردحمایت جمهوری اسلامی پایان دهد، بلکه به این منظور تشکیلشده که از وخامت شرایط موجود بکاهد؛ پیروزی پیشکش!
منبع:حمایت